ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و اهمیت توجه به آن

ضمیر خودآگاه و نا خودآگاه دو دنیای وسیع درون انسان هستند که علیرغم پیوستگی هایی که به یکدیگر دارند، دارای عملکردها و ویژگی های متفاوتی با یکدیگر هستند. اگر ذهن انسان را به اقیانوس وسیع و بیکرانی تشبیه کنیم

ضمیر خودآگاه و نا خودآگاه دو دنیای وسیع درون انسان هستند که علیرغم پیوستگی هایی که به یکدیگر دارند، دارای عملکردها و ویژگی های متفاوتی با یکدیگر هستند. اگر ذهن انسان را به اقیانوس وسیع و بیکرانی تشبیه کنیم ، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شبیه دو جزیره ی اصلی در دل این اقیانوس بحساب می آیند. در این مقاله سعی داریم به تعریف آنها و اهمیت توجه به آنها به زبانی ساده بپردازیم. قبل از شروع تشبیه معروفی را درباره ی درهم تنیدگی دو ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه برایتان می زنیم. در تعاریف، این دو به کوه یخی تشبیه شده اند که قسمت بیرون زده ی آن ضمیرخودآگاه و قسمتی از کوه یخ که داخل آب قرار دارد را به ضمیرناخودآگاه تشبیه می کنند و این امر نشان می دهد که ضمیر ناخودآگاه در مقایسه با ضمیر خودآگاه بسیار وسیع تر است و بخش بزرگتری از ذهن را به خود اختصاص داده است. حال به توضیح این موضوع می پردازیم که چگونه ضمیر های خودآگاه و ناخودآگاه با یکدیگر تفاوت دارند.

ضمیر خودآگاه :

آن بخش از ذهن انسان را ضمیر خودآگاه می گویند که مسئول انجام امور غیر تکراری انسان است و مسئولیت تصمیم گیری ، حل مسائل و درک موضوعات پیرامون را عهده دار است. به عبارت ساده تر هر آنچه که در لحظه به آن فکر می کنید و نسبت به آن آگاه هستید به ضمیر خودآگاه شما مربوط است. انسان با ضمیر خودآگاهش یاد می گیرد ، آموزش می بیند و با دیگران ارتباط برقرار میکند ( ارتباطی که به آن آگاه است و به صورت خودکار و از حفظ آن را انجام نمی دهد)  ، مسیر ها را شناسایی میکند و … بطور کلی انسان در مواجهه های جدید برای تسلط به اموراز ضمیر خودآگاه خود کمک می گیرد و تا تکراری شدن و تسلط بر تمام جنبه های موضوع، آن را  در ضمیر خودآگاه باقی نگاه می دارد، در ضمیر خودآگاه ، شخص برای مواجهه با هر موضوعی ، فکر و استدلال می کند و ذهن خود را به چالش می کشد ، چالش را سبک و سنگین و تحلیل میکند تا به ابعاد وجودی آن تسلط پیدا کند. به عبارت کاملتر، ضمیر خودآگاه ورودی اطلاعات و گذرگاه موقت است و داده ها تا رسیدن به یک جمعبندی مشخص و تصمیم گیری توسط ذهن برای چگونگی برخورد با آن در این گذرگاه موقت باقی می مانند و بعد از آن به انبار دائمی یا همان ضمیرناخودآگاه منتقل می شوند و برای مدتی بسیار طولانی در آنجا باقی می مانند. پس می توان اینطور جمعبندی کرد که تا زمانی که موضوعی هنوز در گذرگاه موقت ضمیر خودآگاه قرار دارد ، ایجاد تغییر در آن به سادگی امکانپذیر است و زمانیکه وارد انبار ناخودآگاه شد، دیگر نمی شود به راحتی آن را تغییر داد.

ضمیر ناخودآگاه:

تصور کنید اگر انسان ضمیر ناخودآگاه نداشت چه اتفاقی برای او می افتاد ؟ مجبور بود تمام اتفاقات و تمام مواجهه ها با هر موقعیتی را در ذهن خودآگاه سر و سامان دهد و حتی برای هر اتفاق ساده ای مثل لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، قدم برداشتن و حتی در امور بیولوژیک روزانه اش نظیر پلک زدن ، خمیازه کشیدن، تنفس، هضم و جذب غذا و … نیز نیاز به حافظه ای داشت تا برای انجام امور نامبرده به آن رجوع کند.

این امر باعث می شد تعداد پرونده های باز در ذهن آدمی برای رسیدگی به امور ساده و روزمره آنقدر زیاد باشند که دیگر فضایی برای رسیدگی به امورات جدید و مهم تر در ذهن باقی نماند، به همین دلیل بخشی بسیار بزرگتر با ذخیره ای نا محدود برای انجام این امور پدید آمد تا اعمال روتین انسان را بطور ناخودآگاه انجام دهد، در واقع در وهله ی اول ضمیر ناخودآگاه برای کمک به انسان و راحتی کار او خلق شده است. و به مرور زمان با زیاد تر شدن موضوعات و درگیری های ذهنی ، بر اثر تکرار زیاد ، داده ها و اطلاعات از ضمیر خودآگاه وارد ناخودآگاه می شوند و کارها به طور اتوماتیک و ناخودآگاه انجام می شوند و در انجام آنها دیگر اراده و تفکر نقشی ندارد، شما برای قدم زدن هرگز به نحوه ی قدم زدنتان فکر نمی کنید در حالیکه با مشاهده ی یک  کودک که می خواهد راه رفتن یاد بگیرد می بینید که او برای ایجاد این تعادل چقدر باید به ذهنش فشار بیاورد ، شما برای رانندگی بعد از چند سال دیگر به کلاج و دنده و راهنما و کمربند و ماشین های اطراف به صورت جداگانه فکر نمی کنید و فقط رانندگی می کنید، چون به مرور زمان و بر اثر تکرار اطلاعات از قسما نخودآگاه شما وارد ناخودآگاه شده اند و فضای خودآگاه را برای یادگیری های جدید تر خالی کرده اند.  پس مشاهده می کنید که وقتی اعمال و تفکرات وارد ناخودآگاهمان می شوند در بسیاری از امور چقدر کار ما را نسبت به زمانی که در خودآگاهمان بودند راخت تر کرده اند.

موضوعات و مسائلی که با آنها چالش داشتید و نتوانسته بودید راه حلی برایشان پیدا کنید و یا حتی عادت های نا درست هم به همین ترتیب به ضمیر ناخودآگاه ما راه پیدا می کنند و کم کم شخصیتی را در ما شکل می دهند که با آن چالش داریم و رفتار هایی انجام می دهیم که نمی خواهیم و در عین حال قدرت ایجاد تغییری که می خواهیم ایجاد کنیم را در خود نمی بینیم، چون ضمیر ناخودآگاه به مرور چنان قدرتی می گیرد که دیگر به راحتی نمی شود اعمالی که به درست و یا حتی غلط وارد آن شده اند  را تغییر داد.

 

نکته ی نگران کننده این است که اکثر اوقات ذهن در رویارویی با مسائلی که از عهده ی حل آنها بر نمی آید و برای رهایی از رنج هایی که نمی داند چگونه با آنها روبرو شود ، بدون یافتن راه حل مناسب موضوع را به انبار ناخودآگاه میفرستد و اصطلاحا ذهن را نسبت به آن موضوع خاص شرطی میکند ، مثلا ممکن است بارها دیده باشید که شخصی زمانهایی که خیلی غمگین و یا خیلی نگران می شود، به جای هر اقدامی راه حل خوابیدن را انتخاب میکند، ذهن ناخودآگاه فرد موضوع را به این ترتیب کدگذاری کرده است که در مواجهه با مسائلی که از عهده ی حل آنها بر نمی آید ، خواب را به عنوان یک راه حل موقت انتخاب کند و زمانیکه این کدگذاری در ذهن انجام شد، دیگر در هر مواجهه ای حتی اگر خودش هم نخواهد، خوابیدن را بر یافتن راه حل انتخاب می کند . کودک همیشه دیده است که مادرش از سوسک می ترسد، شاید در کودکی خودش ترسی از این موجود احساس نکند اما کم کم  با دیدن و تکرار می بینیم کودک نیز بی احتیار با دیدن سوسک فریاد می زند و به آن واکنش نشان می دهد، با مثال هایی موضوع را بیشتر برایتان توضیح می دهیم، ترس های بی دلیل نظیر ترس از ارتفاع ، ترس از حیوانات و یا مواجه شدن با افرادی که با آنها راحت نیستیم و همیشه در مقابل آنها رفتار هایی ناخواسته و غیر ارادی انجام می دهیم که حتی مورد تائید خودمان نیز نیستند و معمولا بعد از آن مواجهه خودمان را سرزنش می کنیم ، باور هایی که بر اثر تربیت اشتباهی و یا اتفاقی عمیق در کودکی و نوجوانی در ما شکل گرفته اند ، نظیر اینکه : من نمی توانم ، من به اندازه کافی خوب نیستم ، من کافی نیستم، من دوست داشتنی نیستم و … مصادیقی از باور هایی هستند که بر اثر تکرار در گذشته وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده اند و حالا دارند ما را آزار می دهند و چنان قدرتی گرفته اند که در اکثر مواقع در مواجهه های آنی ما را مغلوب خود میکنند و در زندگی هایمان خود را شبیه موجودات بی قدرتی می بینیم که نمی توانیم آن تغییری را که می خواهیم در زندگی ایجاد کنیم و همیشه مغلوب اهمال کاری ، تنبلی ، ترس ها و دهها و صد ها مشکلاتی می شویم که این روز ها با نام ” تروما ها ” از آنها یاد میکنند.

خوب ما باید چه کار کنیم ؟

باید با مکانیزم ضمیرهای خودآگاه و ناخودآگاه آشنا شویم و تلاش کنیم باور های اشتباهی که وارد ضمیر ناخودآگاهمان شده اند را با باور های درست جایگزین کنیم ، باید بگوییم که ضمیر نا خودآگاه برای کمک به انسان کار می کند و شبیه غول چراغ جادویی است که اگر یاد بگیریم چگونه با آن رفتار کنیم ، قادر به انجام کار های بسیار خارق العاده و حتی به ظاهر محال خواهیم بود و افرادی که در این روزگار تبدیل به ابر انسان شده اند و در حال خلق نتایج شگفت انگیز مالی و معنوی هستند ، راز دستیابی به ضمیر ناخودآگاه را یاده گرفته اند. ما نیز سعی داریم شما را با اسرار دستیابی به این کلید اسرار آمیز آشنا کنیم.

چگونه می توان به ضمیر ناخودآگاه دسترسی پیدا کرد و در آن تغییر ایجاد کرد؟

روش های معدودی برای دسترسی بر ضمیر ناخودآگاه و ایجاد تغییر در آن وجود دارد:

  • یک راه روانکاوی و مشاوره های طولانی و طاقت فرساست که در این مسیر فرد به روش دردآوری با خاطراتی که او را آزار داده اند مواجه می شود و ممکن است دچار برون ریزی های شدیدی شود که اگر روانکاو حاذق نباشد ممکن است در نهایت منجر به به هم ریختگی های عمیق تر روحی و روانی او گردد
  • هیپنوتیزم و دسترسی به خاطرات فراموش شده ی گذشته و ایجاد تغییر در آنها که این روش نیز به دلیل خطرات احتمالی که دارد و معدود بودن متخصصین آن توصیه نمی گردد.
  • ایجاد تغییر در کد هایی که به ضمیر ناخودآگاه داده شده اند به شکلی که بر اثر تکرار شرطی شدگی های جدید جایگزین شرطی شدگی های قدیمی شوند و استفاده از “جملات تاکیدی” در این لایه عمل می کند.
  • انجام مراقبه های مدون که با ورود به وضعیت آلفا ی ذهن و بر اثر تکرار می شود تغییراتی در کدگذاری های ذهنی ایجاد کرد که ما سری مراقبه های ” کودک درون” را به شما پیشنهاد میکنیم. برای تهیه ی پکیج مراقبه ی ” کودک درون” اینجا کلیک کنید.
  • استفاده از فایل های صوتی سابلیمینال که شامل جملات تاکیدی هستند که با فرکانسی خاص که تنها ضمیر خودآگاه شما قادر به شنیدن آنها هستند و با گوش دادن به نوای آن برای مدت دو تا سه ساعت در روز می توانید بسیار زود تر از حد انتظارتان در ضمیر ناخودآگاه خود تغییر ایجاد کنید، در آینده در مورد سابلیمینال ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.
  • ساده ترین و آخرین روش پیشنهادی ما ایجاد تغییر در روش ها و عادت های زندگی است که از آنها با عنوان ” روتین های روزانه” یاد کردیم و یک روتین به صورت هدیه به شما پیشنهاد کردیم . برای دریافت روتین پیشنهادی ما ایجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *