خودمراقبتی به معنای شناخت کافی از نیاز های خود و توجه آگاهانه به نیازهای جسمانی، ذهنی، روانی، معنوی و اجتماعی خود است.هر انسانی صرف انسان بودن، شرایط مختلف زندگی، شرایط اقتصادی، سطح سلامتی و … دارای نیازهای متفاوتی است، ممکن است تعدادی از این نیاز ها در شرایط سنی و یا شرایط دیگر به نیازهای افراد دیگر شباهت داشته باشند و یا به طور کل با هم متفاوت باشند، در واقع نیازهای هر فرد برای داشتن بقایی سالم، منحصر به خود اوست و باید گفت پیدا کردن تمامی نیازهای افراد و براورده کردن آنها کار آسانی نیست، در زمانه ای که افراد به دلیل سبک زندگی های سریع و ماشینی، از خود حقیقی شان فاصله گرفته اند ممکن است پیدا کردن نیازهای حقیقی و درونی هر فرد برای خودش نیز دشوار باشد، ممکن است برای خود شما هم پیش آمده باشد که در مواقعی ندانید نیاز حال حاضرتان چیست؟ چه چیزی حالتان را بهتر می کند و یا چرا در مواقعی خاص اصلا حالتان خوب نیست. تمام این آشفتگی ها و بد حالی ها که در جهان امروز بیشتر و بیشتر در حال اتفاق افتادن است، نشاندهنده ی پریشانی درونی افراد و گواه این است که افراد از نیاز های خود آگاه نیستند و نیاز به کمک و یا منبعی دارند که به آنها کمک کند بیشتر مراقب خودشان باشند، لزوم خودمراقبتی نیز از همین جا آغاز می شود، هر انسانی در وهله ی اول می بایستی به خودش کمک کند تا حال روحی و روانی و سلامتی جسمانی خودش را ارتقا دهد و از جانفشانی بیش از حد برای بهتر کردن حال اطرافیانش دست بردارد، چون یک قانون مهم در هستی وجود دارد که اکثر افراد به آن بی توجه هستند، این قانون می گوید که هر فرد برای کمک به اطرافیان و عزیزانش در مرحله ی اول بایستی به خودش کمک کند و تلاش کند تا وضعیت سلامت جسمی و روانی پایداری برای خود ایجاد کند تا در مرحله ی بعدی بتواند به عزیزان و همنوعانش کمک کند. کاری که اکثر آدمها آن را فراموش کرده و یا به زمانی نا معلوم در آینده موکول کرده اند، در واقع هر انسانی یک وظیفه ی انسانی بر عهده دارد و آن اینکه قبل از هر اقدامی برای کمک به دیگران مسئول برقراری تعادل و توازن در درون و بیرون خود و کمک به خودش است. دو نفر را در نظر بگیرید که در حال غرق شدن هستند، اگر هر دوی آنها در شرایطی خطرناک و بحرانی قرار داشته باشند، نه تنها نمی توانند به یکدیگر کمک کنند، بلکه ممکن است دست و پا زدنهایشان برای خود و دیگری خطرات بیشتری را در بر داشته باشد و در چنین شرایط بی ثباتی امکان هیچ کمکی به دیگری وجود ندارد و تنها کمک کسی می تواند نتیجه بخش باشد که خودش در شرایط امن و با ثباتی قرار داشته باشد، کمک در زندگی نیز دقیقا به همین شکل است و این مثال ساده روشن می کند که هر فردی در درجه ی اول در قبال خودش مسئول است و مرحله ی بعدی مرحله ی کمک به دیگری است، با این توضیح حتما توجیه شده اید که از این به بعد که این آگاهی را کسب کردید به چه اندازه در قبال خودتان و حال خوب خودتان مسئول هستید و این حال خوب می تواند از طریق شما مسری باشد، پس کم کم باید یاد بگیرید که از خودتان ، جسم و ذهن و روانتان با وسواس بیشتری مراقبت کنید و اگر در این زمینه آگاهی کافی ندارید باید برای آن آموزش ببینید، خودمراقبتی مقوله ای است که کمتر به آن پرداخته و بها داده شده است و جای آموزش های مکمل در آن خالی است ، ما به شما کمک می کنیم کم کم با خود حقیقی تان آشتی کنید و دست دوستی بدهید و خواهید دید که با ایجاد تغییرات به ظاهر ساده در اطراف خودتان چه اتمسفر متفاوتی در اطرافتان خلق خواهد شد و این زنجیر شادی و سلامتی ادامه پیدا خواهد کرد.