تله ها یا طرحواره ها

تله ها یا طرحواره ها یا تروما ها بخش هایی در درون هر فرد هستند که قفل هایی را در شخصیت فرد در بزرگسالی ایجاد می کنند که نه تنها می توانند مانع پیشرفت هایی در زندگی فرد شوند در خیلی از موارد حتی مانع شرایط عادی زندگی و روزمره ی افراد می شوند، هر انسانی اگر بخواهد در مسیر رشد و سلامت روان قرار بگیرد ناگزیر است

تله ها یا طرحواره ها یا تروما ها بخش هایی در درون هر فرد هستند که قفل هایی را در شخصیت فرد در بزرگسالی ایجاد می کنند که نه تنها می توانند مانع پیشرفت هایی در زندگی فرد شوند در خیلی از موارد حتی مانع شرایط عادی زندگی و روزمره ی افراد می شوند، هر انسانی اگر بخواهد در مسیر رشد و سلامت روان قرار بگیرد ناگزیر است تا با این قفلها یا بعبارتی طرحواره ها و تله ها که در کودکی برایش پیش آمده اند مواجه شود و نسبت به آنها تغییر رویکردی ایجاد کند، قبل از اینکه موضوع را برایتان توضیح دهم می خواهم دیدگاه مشخص تری از ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه پیدا کنید، در مطالب قبلی به تفصیل در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و جایگاه و اهمیت هر کدام توضیح دادم. در ادامه برای درک بهتر مفهوم باید بگویم که ضمیر ناخودآگاه در دوران کودکی شبیه به موم یا خمیر بازی است که نرم و انعطافپذیر است و در حال تجربه کردن و رویارویی با موضوعات و ایجاد شناخت است، رفته رفته که فرد بزرگ و بزرگتر می شود، این ناخودآگاه نرم شکل جامد تری به خود می گیرد و نهایتا تا سن 12 سالگی، خمیر نرم ناخودآگاه تبدیل به جسم جامدی می شود که دیگر تغییر در آن بسیار سخت و دشوار است، و در این فرایند سفت شدن ضمیر ناخودآگاه ، اتفاقات و وقایع کودکی و برداشت کودک از آن وقایع تاثیری بر ضمیر ناخودآگاه او میگذارند و عادت ها و باورهایی را در فرد شکل می دهند که ریشه در گذشته و کودکی اودارند.

کودکی را فرض کنید که در خانه و در احساس امنیت در کنار مادر خود به راحتی خوابیده است و مادرش را تصور کنید که برای مدت کوتاهی مثلا نیم ساعت برای خرید یا صحبت با همسایه و … خانه را موقتا ترک کرده است، در این مدت کوتاه کودک بیدار می شود و بدنبال مادر می گردد و چون او را پیدا نمی کند، با عقل و تصور کودکانه اش فکر میکند مادر او را ترک کرده است و او برای همیشه تنها مانده است و احساس ترس و خطر می کند، در جایگاه بزرگسال اتفاق خاصی نیفتاده است اما از دید آن کودک به دلیل عمق ترس و نگرانی ای که در ضمیر ناخودآگاه او می افتد، او دچار تله ی طرد شدگی می شود و کم کم که بزرگ می شود این اتفاق در ضمیر ناخودآگاه او سفت می شود و نقش می بندد و در بسیاری از مواجهه های مشابه ، ناگهان احساس تنها ماندن و طرد شدگی می کند و چنان از این موضوع وحشت می کند که برای فرار از آن حاضر است باج بدهد و به کسانی که به نوعی وارد زندگی اش می شوند به اشکال غیر منطقی اصرار به ماندن در کنارش کند و این موضوع تبدیل به یک بحران در زندگی اش می شود.

انسان بالغ رو به رشد و در مسیر بلوغ باید یادبگیرد که طرحواره ها و تله های دوران کودکی اش را شناسایی کند و با آنها دوباره از دیدگاه خود بزرگسالش روبرو شود و وقتی از دیدگاه بلوغ یافته تر با موضوع مواجه شود و تراپی که باید در او اتفاق بیفتد، تله ای که در آن گرفتار است کم کم قدرت خود را از دست می دهد و دیگر او را به شکلی که در بالا توضیح دادم اذیت نخواهد کرد ، پس نکته ی اصل کاری رجوع به گذشته و دوران کودکی و مواجه شدن با اتفاق هایی است که طرحواره ها شکل گرفته اند و بعد از آن نگاه به همان اتفاق از دید یک فرد بالغ و ایجاد جایگزینی برای ذهنیت قبلی است، با تکرار و تمرین، باور قبلی از درون ضمیر نلخودآگاه پاک شده و باور و ذهنیت جدید جای آن را می گیرد و در مورد آن موضوع خاص شفا اتفاق می افتد، با رجوع به طرحواره های کودکی با عقل و منطق فعلی، در می یابیم که ادامه ترسها و تله های دوران کودکی ما در این برهه نسبت به آن موضوع بی پایه و اساس هستند و با یک بازبینی دیگرآنطور که فکرش را می کردیم دردآور و کشنده نخواهند بود.

چگونه تروما ها یا طرخواره ها یا تله های کودکی خود را پیدا کنم؟

چند روش برای دستیابی به ضمیر ناخودآگاه سفت شده وجود دارد، یکی از آنها هیپنوتیزم  درمانی است که مقوله ای سخت و پیچیده است که در حوصله ی این مقاله نمی گنجد، روش دیگر ورود به ضمیر ناخودآگاه و ایجاد تغییردر آنها با انجام دائمی مراقبه ی “کودک درون” است، شما با تمرین هر روزه ی ملاقات با کودک درون و سفری که با او آغاز می کنید و رجوع به گذشته های فراموش شده از طریق راهنمایی که کودک درونتان به شما می کند، به زمان شکل گیری قفل ها می روید اما این بار با نگاه یک فرد بزرگسال موضوع را تحلیل می کنید و کم کم با تکرار هر روزه باور جدید فرد بالغ را در ضمیر ناخودآگاهتان جایگزین باور قبلی کودک می کنید و رهایی به مرور اتفاق می افتد، فرض کنید شما در کودکی از یکی از والدینتان دچار آسیب و ترس شدید، کم کم  در مراقبه ها می بینید پدر یا مادری که اینهمه از او می ترسیدید و شاید سایه ترس کودکی تا بزرگسالی نیز بر وجود شما سنگینی کند، در آن زمان جوان بی تجربه ای بوده که خود نیز گرفتار تروماهای دوران کودکی خودش بوده و ناخواسته و ناخودآگاه به شما سخت گرفته و چنین آسیبی را ایجاد کرده است ، کم کم با تکرار و تمرین آن ترس بزرگ و غول پیکر در درون شما رنگ می بازد و جای خود را به رهایی و عطوفت نسبت به او می دهد و بعد از مدتی شما احساس می کنید که تله ای را که سالها آزارتان داده است را پشت سر گذاشته اید، شما اینجا می توانید انتخاب کنید که با نگاه بزرگسالی خود به واقعه بنگرید و از آن اتفاق بیرون بیایید یا همچنان به همان نگاه کودکانه ی خود بچسبید و باز هم به درد و رنج خود ادامه دهید که معمولا وقتی با ریشه ی درد و رنج و تله ها روبرو می شویم، انتخاب هر فرد بالغی گزینه ی اول است، اما کلید رهایی شما در تکرار و تمرین و سفری هر روزه به دنیای کودک درون و یافتن تروما ها و طرحواره های کودکی است، بعد از آن باز هم با تکرار و تمرین باور جدید را جایگزین باور رنج آور کودکی خود کنید و این تکرار و تمرین را یا از طریق مشاوره، یا هیپنوتیزم و یا مراقبه انجام دهید.

سری مراقبه های ” کودک درون” برای شما طراحی و تقدیم حضورتان می گردند. برای انجام مراقبه ی رایگان یا تهیه دوره ” مراقبه کودک درون” اینجا کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *